یک روزنامه نگار سابق ناامید که اکنون در روزنامه آلبوکرک مشغول به کار است ، از داستانی در مورد مردی که در غار محبوس شده است استفاده می کند تا دوباره شغل خود را دوباره زنده کند ، اما اوضاع به سرعت به یک سیرک خارج از کنترل تبدیل می شود.
یک کشیش سعی می کند یک گانگستر را از فساد گروهی از بچه های خیابان باز دارد.
از فیلیپ مارلوو (رابرت میچوم) از سالخورده ژنرال استرن وود (جیمز استوارت) خواسته می شود كه در تلاش برای باج خواهی برای یكی از دخترانش تحقیق كند. او به زودی می فهمد که این تلاش در بهترین حالت نیمه تمام است و به نظر می رسد بیشتر با ناپدید شدن شوهر دختر دیگر ، Rusty Regan (دیوید ساویل) ارتباط دارد. به نظر می رسد همسر Rusty با ناپدید شدن وی بی ارتباط نیست و باعث پیچیدگی بیشتر رمز و راز می شود. به نظر می رسد فقط ژنرال استرن وود نگران است ، زیرا بازرسان و قاتلان استخدام شده همچنان در مسیر تحقیقات حضور دارند.
"استیو تامپسون" مردی رمانتیک به لس آنجلس بازمی گردد تا برای بدست آوردن همسر سابقش "آنا" تلاش دوباره ای کند.اما "آنا" اینک متعلق به دنیای تبهکاران لس آنجلس است."استیو" بر خلاف صحبتهای دیگران اعتقاد دارد که می تواند او را نجات دهد اما...
هلن گوردون هاوارد ویلتون را به عنوان دستی برای استخدام کارهای خانه خود استخدام می کند. او نمی داند چه چیزی را به خودش اجازه داده است. ناامن و پارانوئید ، ویلتون فکر می کند همه ، از جمله هلن ، مخالف او هستند. او از افت حافظه و نوسانات شدید خوی رنج می برد. او به زودی زندانی در خانه خود است که ویلتون درها را قفل می کند و تلفن را اشک می زند. حال و هوای او از خشونت تا نارضایتی تغییر می کند ، اما بعد از اینکه هلن از طریق یک تعمیرکار تلفن به پلیس پیام داد ، فهمید که او هنوز در خانه است.
« بالستررو » ( فاندا ) ، معروف به « مانى » ، نوازنده ى يكى از كلوب هاى شبانه ، به دليل شباهت زيادش با يك خلافكارى به اشتباه دستگير مى شود…
_17qz.jpg)
_r0dv.jpg)